دانشجو: سیدرضا هاشمیپیکر
استاد راهنما: حجت السلام دکتر محمدجواد زارعان
استاد مشاور: جناب آقاي سیدرحیم راستیتبار
استاد داور: حجت الاسلام دکتر حسین دیبا
سال: 1397
رشته: تربیت اخلاقی
نظریه قلمروی نظریهای است که دانش اجتماعی را دارای سه بعد میداند: اخلاقی، قراردادی و شخصی. از دیدگاه این نظریه، سه قلمرو فوق از همان ابتدای کودکی متمایز از یکدیگر و البته بهطور همزمان و موازی وجود دارد (بعد افقی نظریه) و در سه مسیر تحولی متفاوت و متمایز رشد میکنند (بعد عمودی نظریه). تحقیق حاضر، اولاً بررسی کاربردهای نظریه در عرصه تربیت (بهطور خاص، در ایجاد جو اخلاقی و پرورش خود اخلاقی) و ثانیاً نقد نظریه قلمروی را بهعنوان موضوع پژوهش برگزیده است. بخش اول تحقیق، با تمرکز بر فصول 8 و 10 کتاب تربیت در قلمرو اخلاق (Nucci, 2001) انجام میشود. در بخش دوم، تحقیق حاضر به بررسی انتقادات واردشده بر نظریه قلمروی و سپس داوری درباره آنها خواهد پرداخت. سؤال اصلی تحقیق حاضر ازاینقرار است: نقدهای وارده بر نظریه قلمروی ازلحاظ علمی تا چه اندازه کارآمد است؟ در پاسخ به این سؤال، نقدهای وارد بر نظریه قلمروی مطالعه و بر اساس روش مرور نظاممند در سه گروه طبقهبندیشدهاند: دشواریهای نظری، دشواریهای تجربی و دشواریهای روششناختی. دسته اول، نقدهایی هستند که مفهوم اخلاق، مفهوم قرارداد، پیشفرضهای روانشناختی، تقابل نظریه قلمروی با یافتههای پیاژه و کولبرگ و کمبودهای نظری را مورد اشکال قرار میدهند. دسته دوم، به یافتههای متضاد و برداشتهای ناصواب از دادهها میپردازند. دسته سوم نیز، مشکلات روششناختی مثل از قضاوت به شناخت، محدودیت تواناییهای شناختی کودک، دغدغه عمل اخلاق و نقش آزمونگر را موردتوجه قرار میدهند. در داوری درباره نقدها، دیدگاه نظریهپردازان درباره مفهوم اخلاق، مفهوم قرارداد، تقابل نظریه با یافتههای پیاژه تأیید گردید، اما درباره پیشفرض روانشناختی موردبحث رد شد. در زمینه انتقادات تجربی، جدا از تأیید توجیهات ارائهشده برای موارد جزیی، بهصورت کلی نیز رویکرد نظریه قلمروی تأیید شد. اما در زمینه انتقادات روششناختی، به دلیل عدم توجه کافی به نقش عاطفه و عمل اخلاقی، عمدتاً نقدهای وارده صحیح دانسته شد.